محل تبلیغات شما



نام:خوب های بد بد های خوب

تعداد جلد:در حال حاضر در ایران سه جلد آن ترجمه شده اما نویسنده آن در حال انتشار جلد های بیشتری نیز هست.ازاین سه جلد 2 جلد از نشر پرتقال و دیگری از نشر باژ است.

نویسنده:سومان چینانی

انتشارات:هم پرتقال و هم باژ

معرفی:درباره ی دو دوست از روستای گاوالدون است:سوفی و آگاتا.مدیر مدرسه ی خوب ها و بد ها که شخصیت داستان های افسانه ای در آن تعلیم میبینند،هر 4 سال یکبار دو فرد از روستا می د که یکی خوب و یکی بد میشود و آنها تبدیل به دشمنان هم میشوند.همه فکر میکنند سوفی یک پرنسس و آگاتا یک سساحره خواهد شد ولی سرنوشت دقیقا برعکس این را رقم میزند!

به خوب ها همیشه و به بد ها هرگز می گویند.

سوفی عاشق تدروس،یکی از پسر های همیشه می شود.

سوفی و آگاتا می خواهند به روستا برگردند ولی برای حل این مشکل باید به سوال مدیر مدرسه یعنی اینکه آن چیست که خوب ها بدون آن نمیتوانند زنگی کنند ولی بد ها دوستش ندارند؟؟؟

بالاخره آگاتا جواب را میابد که عشق است

اما در ادمه متوجه می شویم که سوفی واقعا ساحره و آگاتا واقعا یک پرنسس است!

جنگی بین سوفی و آگاتا شکل میگیرد.بله!درست است که آنها هنوز فارغ التحصیل نشده اند اما داستان نویس شروع به نوشتن داستان آنها میکند.

آگاتا تلاش میکرد تا سوفس و تدروس را به هم برساند ولی ناگهان تدروس و آگاتا عاشق هم میشوند و دشمن سوفی!

بعد از کلی ناجرا و شکست ها،آگاتا و سوفی دوباره مانند دو دوست به روستا بازمیگردند و پایان داستانشان را رقم میزنند.

اما دیگر دوستی برای آگاتا کافی نبود و او نیار به چیز بیشتری داشت.

آگاتا آرزو میکند تا ای کاش پایان خوشی کنار تدروس داشت.

برای همین دوباره جنگی بین دختر ها و پسر های افسانه ای شکل میگیرد ولی این هم درست می شود.

اما در کتاب سوم راز هایی فاش می شود و آگاتا برای اینکه سوفی را مجبور به از بین بردن حلقه ی ازدواج شرورترین مرد دنیا کند مجبور میشود شانس دوباره ای به تدروس بدهد تا بین او و سوفی یکی را انتخاب کند.


نام:سارا کورو

انتشارات:قدیانی

نام نویسنده:فرانسس هاجسن برنت

معرفی:قطعا خیلی از شما این کتاب را خوانده اید.راجعبه سارا،یکی از ثروتمندان است.سارا عزیزدردانه ی پدرش است تا زمانی که پدرش باید برای جنگ برود و سارا را به یک مدرسه ی شبانه روزی تحویل می دهد.

سارا نابغه ترین دختر مدرسه است.در روز تولدش ناگهان خبر میرسد که پدر سارا از دنیا رفته!

مدیر مدرسه تا آن زمان عاشق سارا بود ولی ناگهان ورق برمیگردد و مدیر با سارا دشمن می شود.او سارا را به عنوان یک کلفت نگه میدارد و از او بسیار کار میکشد بدون اینکه پاداشی به او بدهد!تازه در این مابین می فهمند که پدر سارا در زمان حیاتش ورشکست شده است!یعنی سارا دیگر هیچ چیز ندارد!

سارا با بکی که او هم از کلفت های مدرسه است دوست می شود.آن دو باهم زندگی را سر میکنند تا زندگی سارا ناگهان عوض می شود!

آیا پدر سارا زنده مانده؟آیا سارا میتواند دوباره مانند یک پرنسس زندگی کند؟

توجه داشته باشید که این کتاب در ابعاد بزرگ و جیبی موجود است


نام:ربکا

انتشارات:افق(عاشقانه های کلاسیک)

نام نویسنده:دافنه دوموریه

فقط اینو بگم که خانم دوموریه بانوی ادبیات انگلستان بودن پس دیگه خودتون ببینین کتاباشون باید چی باشن!

ژانر:عاشقانه

معرفی:یه چیزجالب درباره این کتاب اینه که شخصیت اصلی اصلا نامی ازش در کتاب برده نشده و فقط همه اون رو به اسم خانم دووینتر میشناسن!

راجع به یه دختره که اول همدم یه خانم مسنی هستش اونا برای مدتی توی یه هتل اقامت داشتن و یکی از روزها مردی هم وارد آن هتل می شود و رییس شخصیت اصلی حرف هایی از او به همدمش می زند.

روزی رییس او بیمار می شود و وقتی شخصیت اصلی که از این به بعد اورا "دخترک" صدا می زنم،برای صرف صبحانه به رستوران هتل می رود،چون تنها بوده آقای دووینتر از روی ادب با او هم میز و هم غذا می شود.آقای دووینتر از دخترک خیلی بزرگتر بوده و حکم پدر او را به نوعی داشته است!

رییس دخترک به او گفته بود که آقای دووینتر فردی اشراف زاده و بسیار ثروتمند است.

به دلیل بیماری رییسش،آقای دووینتر و دخترک روز های زیادی باهم بیرون رفتند و صبحانه خوردند،همین امر باعث ایجاد رابطه ای عاشقانه میان آقای دووینترو دخترک می شود        اما خود دخترک هیچگونه خبری از این اتفاق نداشته.

روزی که دیگر دخترک و رییسش در حال ترک هتل بودند آقای دووینتر از دخترک خواستگاری میکند و دخترک هم با دودلی می پذیرد.

ولی حالا چگونه باید به رییسش می گفت

آقای دووینتر خودش این مسئولیت را می پذیرد و ماجرا را به رییس دخترک می گوید.رییسش سر دخترک بیچاره خیلی غر می زند و می گوید تو آن مرد را گول زده ای!

از قضا آقای دووینتر زن دیگه هم داشت (ربکا)که آن را همان حوالی از دست داده بود و افسرده شده بود اما با دیدن دخترک روحیه اش را به دست آورده بود!

اما وقتی دخترک به عمارت آقای دووینتر میرود با شرایط بدی روبرو میشود!همه عاشق ربکا بودند!همه خوبی ها و رفتار عالی ربکا را بر سر او می زدند!از خدمتکار گرفته تا مادربزرگ آقای دووینتر!

در همین ما بین راز هایی فاش می شود و دخترک به شخصیت اصلی ربکا پی می برد و متوجه می شود که ربکا آدمی نیست که همه فکر میکنند.

می فهمد ربکا به دلیل دریای طوفانی نمرده است و آیا چه کسی واقعا ربکا را کشته؟؟؟

پ.ن:من این کتاب را مایکا وی هم بیشتر دوست میدارم!

 


نام:مایکل وی

انتشارات:پرتقال

نویسنده:ریچارد پل اوانز

ژانر:ماجراجویی

معرفی:خب!بالاخره رسیدم به کتاب مورد علاقم!بله!مایکل وی!

من کتاب های انتشارات پرتقال رو از این کتاب شروع کردم.مایکل یه پسر 15 سالست.تو بچگی می فهمه که شبا یه نوری از بدنش ساطع میشه و همینطور اون قدرت های الکتریکی داره و دقیقا مثل یه شوکر برقی انسان نما  می مونه!تا 15 سالگی فکر میکرد تو کل دنیا فقط خودش اینجوریه ولی یه روز 3 تا از قلدر های مدرسه اذیتش می کنن و مایکل به اونا شک میده!حالا این وسط تایلور(یکی از همکلاسی هاش)لحطه ی شک دادن رو می ببینه و از مایکل می خواد همه چیز رو براش توضیح بده!!!!و خب بعد مدتی مایکل می فهمه تایلور هم قدرت إهن خونیی و ریبوت کردن داره

مایکل و تایلور می فهمن کسایی تو دنیا مثل خودشون وجود دارن!ولی تو شب تولد مایکل هتچ(آدم بد داستان)مادر مایکل و تایلور رو می ه.

این داستان خیل طولانیه!

مایکل یه دوست نابغه هم داشته که راجع به قدرت مایکل می دونسته(به نام اوستین)

مایکل و تایلور و اوستین یه گروه با بچه های خوب الکتریکی درست میکنن و اسمش رو میزارن الکتروکلن!این گروه با هتچ درر 7 جلد مختلف می جنگه و در آخر بالاخره شکستش میدن

خیالتون راحت هر جلد یه موضوع جداگانه داره

در این مابین هم روابط عاشقانه ای بین مایکل و تایلور،جک و ابیگیل،اوستین و مککنا،تسا و زئوس ایجاد میشه!خب این بعضی جاها رو خیلی قشنگ می کنه!

(توجه داشته باشین می تونین هیچ کتابی نخونین ولی اگه مایکل وی رو نخونین یک ششم عمرتون بر فناست!)

(راستی گفتم که این کتاب 7 جلده ولی شش جلدش رو پرتقال ترجمه کرده و جلد هفتم رو نه.ولی شما میتونین مثل من PDF انگلیسیش رو ار اینترنت پیدا کنین و بخونینش)

 


نام:گمشدگان

انتشارات:تندیس

نویسنده:مارگارت پیترسون هدیکس

ژانر:ماجراجوییی_تاریخی

معرفی:یکی از بهترین کتاب های دنیاست!در این کتاب شخصیت اصلی(یونا اسکیدمور) به همراه یکی از دوستانش که هر دو فرزندخوانده هستند،نامه هایی از شخصی ناشناس دریافت میکنند و با کمک آنها پی می برند آنها بچه های عادی ای نیستند که در قرن بیست و یکم زندگی می کندد،آنها و 34 نفر دیگر از بچه های هم سن و سال خودشان که همگی فرزندخوانده هستند،معروفترین بچه های تاریخ جهان هستند و دو نفر به نام های گری و هاج، آنها را از زمان تاریخی خود با کمک الوسیدیتور(نوعی ماشین زمان در داستان) یده اند و آنها را در قرن 21 ام به خانواده هایی فروخته اند و سود بسیار کرده اند!

یونا و خواهر ناتنیش کاترین در این داستان به کمک بچه های یه شده می شتباند و آنها را به زمان خودشان بر میگردانند و لحطه ای که در تاریخ قرار استت بچه ها جان خودشان را از دست بدهند،یونا و کاترین آنها را از ردیاب هایشان جدا کرده و به کمک یکی از نگهبانان زمان که دوست آنها ست و نامش "پ ن" به معنی پسر نگهبان است،نجات میدهند.

این کتاب نکات تاریخی بسیاری به شما میدهد و دیدتان را نسبت به تاریخ عوض خواهد کرد!

(این کتاب 8 جلد است ولی تا 7 جلد آن ترجمه شده است)

این عکس برای جلد اول این مجموعه است


نام:رویای دویدن

انتشارات:پرتقال

قیمت لحطه ای:47000 تومان

ژانر:رئال

نویسنده:وندلین ون درانن

معرفی کتاب:جسیکا،دختر 16 ساله ای که عاشق دویدن است.او در مسابقه ی دوی 400 متر نفر اول میشود ولی همان روز دچار بدترین حادثه ی عمرش هم می شود!او بعد از مسابقه و هنگام برگشت به خانه تصادف میکند و یکی از پاهای نازنینش را از دست میدهد!او دیگر نمی توانست بدود تا اینکه معلم ورزشش بالاخره راهی برای اتمام این ماجرا پیدا می کند.

اما آیا به راحتی می توان نقشه ی معلم ورزش را اجرا کرد؟؟؟

در این داستان نویسنده به تلاش جسیکا و دوستان بی مثالش برای مواجه شدن با این مشکل و همکاری و همدلی این نوجوانان می پردازد

این داستان می تواند نگرش شما به انسان های معلول را عوض کند و حس همدلی شما را به ای افراد بیشتر کند

 


نام: یک شب فاصله

انتشارات:پرتقال

قیمت لحظه ای:45000 تومان

ژانر:رئال

نویسنده:جنیفر ای نیلسن

معرفی:من سر هیچ کتابی گریه نمی کنم اما این کتاب اشک منو در آورد.در این کتاب می تونین به مقدار زیادی اطلاعات تاریخی مفید راجع به دیوار برلین یاد بگیرین.قطر زیادی نداره و به راحتی میشه خوندش.اثر یکی از بهترین نویسندگان معاصرعه.نقش اصلی این کتاب پدر و یکی از برادر هاشو به خاطر حادثه ی تلخ ایجاد دیوار برلین از دست میده چون اونها در نیمه ی غربی این دیوار بودن و گرتا(شخصیت اصلی) و برادر بزرگ و مادر در نیمه ی شرقی.این کتاب در اصل شجاعت و پشت کار و فداکاری گرتای 12 ساله رو نشون میده که تا پای جون برای آزادی جنگید و تسلیم نشد!در آخر این يده رو بهتون میدم که این کتاب پایان خوشی داره و گرتا به مراد دلش میرسه

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها